حدود اختیارات قیم | نظارت بر رعایت اختیارات قیم
حدود اختیارات قیم چقدر است؟ انسان تا زمانی که به رشد کامل برسد و بالغ شود نیاز به یک مراقب و قیم دارد. این مراقبت شامل ابعاد گستردهای از زندگی فرزند انسان میشود از جمله امور مالی. البته داشتن یک قیم فقط مخصوص زمان کودکی انسان نمیشود بلکه ممکن است شخص به سن قانونی برسد ولی باز هم محجور باشد و به دلایلی مانند جنون، سفاهت و… نیازمند قیم باشد. در این صورت اموال و داراییهای شخص محجور به قیم سپرده میشود و او موظف است تا وظیفه نگهداری و اداره اموال محجور را به خوبی و با دقت انجام دهد. برای اینکه قیم وظائف خود را بداند و همین طور برای جلوگیری از تلف شدن اموال و داراییهای محجور قانون حدود اختیارات او را مشخص کرده است. در این مطلب به بررسی حدود اختیارات قیم میپردازیم.
قیم کیست و قیومیت چیست ؟
قیم در لغت به معنای سرپرست و حمایت کننده میباشد. در اصطلاح عامه قیم شخصی است که وظیفه اداره امور شخص محجور مانند کودک یا مجنون را بر عهده میگیرد.
قیمومت نیز به معنای بر عهده گرفتن امور شخص محجور میباشد.
در قانون مدنی کتاب دهم به طور کامل به حجر و قیمومیت پرداخته شده است. از جمیع تعاریف ارائه شده در قانون میتوان به این نتیجه رسید که قیم شخصی است که دادگاه و مراجع قانونی در صورت نبودن ولی و وصی برای نگهداری و اداره اموال شخص محجور تعیین میکنند. محجور شخصی است که اهلیت لازم برای تصرف در اموالش را ندارد.
حدود اختیارات قیم
با توجه به اینکه قیم توسط مرجع قانونی تعیین میشود، قانون نیز وظائف و اختیارات او را تعیین کرده است. هدف از تعیین قیم جلوگیری از تلف شدن مال شخص محجور است به همین خاطر قانون اختیارات او را مشخص کرده است تا شخص قیم از موقعیت خود نتواند سوء استفاده کند. ماده 1235 قانون مدنی وظائف قیم را عمدتا محدود به اموال و حقوق مالی فرد محجور میکند. در نتیجه معمولا قیم در مورد سایر مسائل شخصی و خانوادگی نمیتواند اقدامی انجام دهد.
بر اساس آنچه که در فصل سوم از کتاب حجر و قیمومت قانون مدنی آمده است حدود اختیارات قیم در اموال محجور به شرح زیر است:
1/ اعمال اداری: کلیه فعالیتهایی که قیم مجاز است برای اداره کردن اموال محجور انجام دهد مانند بستن قرارداد برای تعمیر خانه.
2/ اعمال ناقله: مجموعهای از فعالیتهای قیم که سبب نقل و انتقال دائمی یا مدت دار اموال محجور به دیگری میشود. مانند فروش ماشین که انتقال دائمی مال است و اجاره خانه که انتقال مدت دار منافع مال است.
تمام این فعالیتها زمانی نافذ و صحیح هستند که به نفع محجور باشد. به طور مثال قیم فقط زمانی میتواند طلاهای محجور را بفروشد که بخواهد یک مال با ارزشتری بخرد یا اینکه نگه داشتن طلا باعث ضرر محجور شود و صلاح در این باشد که طلا فروخته شود.
نظارت بر رعایت حدود اختیارات قیم
قیم ملزم است که همواره در تمام فعالیتهای خود مصلحت محجور را در نظر بگیرد و در صورتی که بخواهد کاری بر خلاف منافع محجور نماید قانون با او برخورد میکند. در قانون برای نظارت مدعی العموم بر اعمال قیم مواردی مطرح شده است از جمله:
1/ ارائه تضمین برای قیمومت: برای جلوگیری از اتلاف مال محجور بر اساس ماده 1243 قانون مدنی دادستان میتواند از دادگاه تقاضا نماید تا از قیم تضمیناتی بگیرد.
2/ کسب اجازه دادستان در برخی از امور: انجام بسیاری از امور باید با اجازه دادستان صورت بگیرد و تا دادستان اجازه انجام کار ندهد قیم نمیتواند کار را به ثمر برساند مانند قرض گرفتن برای محجور.
3/ ارائه گزارش به دادستان: ماده 1236 قانون مدنی قیم را مکلف کرده است تا پیش از هر اقدامی در ابتدا لیستی از تمام اموال و داراییهای محجور ارائه دهد و داداستان یا نماینده او در مورد صحت این لیست تحقیق کنند. البته این موضوع به همین جا ختم نمیشود بلکه بر اساس ماده 1244 قیم ملزم است حداقل سالی یکبار حساب تصدی خود را به دادستان بدهد و در غیر این صورت عزل میگردد.
موارد خارج از حدود اختیارات قیم
به طور کلی قیم اختیار انجام دادن کاری را که باعث ضرر یا تلف اموال محجور میشود ندارد. اما در قانون به موارد زیر به طور خاص اشاره شده است:
1/ معامله با خود
قانون اجازه انجام هیچ گونه معامله محجور با خود قیم را نمیدهد. بر اساس ماده 1240 قانون مدنی فرقی ندارد که قیم اموال مولی علیه را به خود منتقل کند یا اینکه از اموال خود چیزی را به مولی علیه انتقال دهد در هر دو صورت باطل است.
البته قیم میتواند مال خود را به صورت رایگان به محجور ببخشد یا صلح کند ولی این که بخواهد وجهی دریافت نماید باطل است زیرا احتمال ضر و زیان محجور وجود دارد.
2/ معاملهای که باعث مدیون شدن محجور شود
در ماده 1241 قانون مدنی ذکر شده است که قیم نمیتواند با اموال غیر منقول مولی علیه خود معاملهای کند که باعث شود در نتیجه آن مولی علیه مدیون گردد. رهن گذاشتن یا فروختن نیز شامل این ماده میشود.
برای این ماده استثنائی نیز در نظر گرفته شده است آن هم زمانی که این عمل با رعایت مصلحت و غبطه مولی علیه و همچنین با تصویب مدعی العموم انجام بگیرد.
3/ قرض یا وام گرفتن بدون ضرورت و احتیاج
قیم فقط زمانی میتواند قرض یا وام بگیرد که ضروری باشد یا اینکه نیاز باشد به طور مثال برای تعمیر خانه نیاز به پول هست و اگر خانه تعمیر نشود باعث از بین رفتن خانه میشود. در این صورت اگر نیاز به پول وجود دارد میتواند قرض یا وام بگیرد.
در اینجا برای مواردی که ضرورت ندارد یا احتیاج نیست یک استثنا مطرح شده است یعنی زمانی که مدعی العموم اجازه بدهد.
4/ ختم دعوا به صلح
بر اساس ماده 1242 قانون مدنی قیم دعوایی را که مربوط به مولی علیه میشود نمیتواند با صلح تمام کند مگر اینکه مدعی العموم اجازه این کار را بدهد. زیرا ممکن است که نتیجه دعوا مالی باشد به طور مثال دریافت دیه و شخص قیم نمیتواند کاری کند که باعث شود حق مالی مولی علیه ضایع شود.
به نظر میرسد هر گونه عمل رایگان در خصوص اموال مولی علیه مانند صلح یا هبه باطل است مگر با اجازه مدعی العموم.
برای دریافت پاسخ سوالات خود و مشاوره حقوقی در مورد حدود اختیارات قیم میتوانید از خدمات مشاوره حقوقی تهران وکیل دات کام استفاده نمایید. همچنین با عضو شدن در کانال تلگرام وکیل دات کام از جدیدترین مطالب حقوقی مطلع شوید.
برای دریافت اطلاعات بیشتر در خصوص قیم، به کانال تلگرام حقوقی وکیل دات کام مراجعه نمایید. کارشناسان مرکز مشاوره حقوقی وکیل دات کام نیز آمادهاند تا با ارائه خدماتی در زمینه مشاوره حقوقی تلفنی وکیل دات کام به سوالات شما عزیزان پیرامون قیم پاسخ دهند.
سوالات متداول
قیم حق اداره و تصرف در اموال و حقوق مالی مولی علیه خود را با رعایت مصلحت او دارد که در مطلب به تفصیل توضیح داده شده است.
زمانی که تصرفات او بر خلاف مصلحت محجور باشد و هر گونه تصرفی که سبب تلف اموال محجور شود که در مطلب به تفصیل توضیح داده شده است.